ادامه جلسه 1051) وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ (حدیث)
حدیث
1) در روایتی از اهل بیت ع که در تفسیر و تاویل این آیات وارد شده - و ابتدای آن در بحث از آیه 82 (جلسه 1049، حدیث2 http://yekaye.ir/al-waqiah-56-82/ ) گذشت - آمده است:
«پس چرا آنگاه که به حلقوم رسید [= جان به لب آمد]؛ و شما آن هنگام مینگرید» به وصی او امیرالمومنین ع، که دوست و ولیّاش را به بهشت و دشمنش را به جهنم بشارت میدهد؛ ...
ادامه این روایت ذیل آیه بعد خواهد آمد.
تأویل الآیات الظاهرةص622
فِی حَدِیثِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْهُمْ ص قَالَ:
... «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ» إِلَى وَصِیِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یُبَشِّرُ وَلِیَّهُ بِالْجَنَّةِ وَ عَدُوَّهُ بِالنَّارِ ...
2) روایت شده است که امام حسن عسگری توضیحاتی درباره آیه « کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون» (بقره/28) ارائه میدادند که کسی از ایشان پرسید: آیا در قبر نعمت و عذابی هست؟!
حضرت توضیحاتی درباره زندگی پس از مرگ دادند تا بدینجا رسید که فرمودند:
همانا مومنی که ولایت حضرت محمد ص و خاندان پاک وی را پذیرفته و حضرت علی ع را بعد از حضرت محمد ص به عنوان امام خویش گرفته که او را اسوه خود قرار داده و سخنان وی را راست و کارهای وی را صواب بشمرد و با اطاعت از ذریه پاک وی در امور دین و سیاستش به طاعت وی گردن نهاده، هنگامی که آن امر الهی که برگشتپذیر نیست و آن قضای الهی که مانعی جلوی آن را نتواند بگیرد سررسد و ملک الموت و اعوانش نزد او حاضر شوند، کنار سر خود حضرت محمد ص رسول الله را در سویی و حضرت علی ع سید اصیاء را در سوی دیگر بیابد و کنار پای خود امام حسن ع سبط پیامبر را در سویی و امام حسین ع سید الشهداء را در سوی دیگر؛ و در پیرامون خود بعد از آنان خوبان از خواص و محبین آنها که سروران این امت - بعد از سروران اهل بیت حضرت محمد ع - هستند را ببیند؛پس این مومن بیمار به آنان بنگرد و آنان را خطاب قرار دهد البته به نحوی که خداوند صدایش را از گوش افرادی که در محضر وی هستند در پرده بدارد همان گونه که رویت ما اهل بیت ع و رویت خاصان ما را از چشم ایشان در پرده بدارد تا ایمانشان بدین سبب از ثواب بیشتری برخوردار شود به خاطر شدت سختیهایی که در آن واقعاند.
آنگاه این مومن گوید: پدر و مادرم به فدایت ای پیامبرِ رب العزة، پدر و مادر به فدایت ای وصی پیامبر رحمت؛ پدر و مادرم به فدایتان ای دو دردانه حضرت محمد ص و شیران وی؛ ای دو فرزندان و دو بط وی، ای دو سرور جوانان اهل بهشت و مقربان رحمت و رضوان خدا. خوش آمدید ای جماعت حوبان اصحاب حضرت محمد ص و علی ع و دو فرزند ایشان، چقدر شوق من به شما زیاد است و چقدر الان از دیدنتان خرسندم. ای رسول الله ص! این ملک الموت است که نزدم حاضر شده و من در این مطلب که نزد او جلالت قدری دارم به خاطر اینکه شما و برادرتان در کنارم هستید شک ندارم.
رسول الله ص میفرماید:بله همین طور است. سپس رسول الله ص به ملک الموت نگاهی میکند و میفرماید: ای ملک الموت تو را به سفارش خداوند در خصوص احسان به دوستداران و موالیان و خادمان و ترجیحدهندگان ما سفارش میکنم.
پس ملک الموت میگوید: یا رسول الله! به او بگو بدانچه برایش در بهشتها آماده شده است بنگرد.
پس رسول اله ص به او فرماید:به بالا بنگر! و او نگاه میکند به چیری که عقلها بدان احاطه نیابد و در شمارش و حساب نگنجد.
سپس ملک الموت گوید: چگونه مدارا نکنم با کسی که چنین پاداشی در انتظارش است؛ و این حضرت محمد ص و یارانش زیارتکنندگان اویند؟! یا رسول الله! اگر نبود که خداوند مرگ را به عنوان گردنهای مقدر فرموده که رسیدن به آن بهشتها جز با گذر کردن از این گردنه حاصل نمیشود هرگز روحش را نمیگرفتم؛ ولیکن این خادم و دوستدار شما اسوهاش خود شما و سایر پیامبران خدا و اولیای او هستند که به حکم خداوند متعال طعم مرگ را چشیدهاند.
سپس حضرت محمد ص میفرماید: ای ملک الموت! پس کار این برادرمان را به تو سپردیم و در مورد او سفارش به نیکی میکنیم.
آنگاه ایشان ایشان و همراهانشان به عمق بهشتها رفعت میگیرند و پرده و حجاب از جلوی چشم آن مومن بیمار کنار میرود و آن مومن آنان را در آن مقام رفیع - پس از آنکه [لحظاتی قبل] نزد او بودند میبیند؛ و میگوید: ای ملک الموت! زود باش؛ زود باش؛ روحم را بگیر و مرا اینجت معطل نکن؛چرا که تحمل فراق حضرت محمد ص و عترت وی را ندارد؛ مرا به آنان ملحق کن.
آنگاه است که ملک الموت روحش را بگیرد و [از بدن] بیرون کشد همان گونه که مو را از آرد جدا کنند؛ و اگر شما چنین به نظرتان میآید که او در شدت و سختی است، حقیقتا سختیای نیست و او در آسایش و لذت است. و چون داخل قبرش شود ... [1]
[حضرت در ادامه توضیحاتی درباره عالم قبر و نکیر و منکر و ... میدهند تا بدینجا میرسند که:]
رسول الله فرمود: اما اگر با اولیای ما دشمن و به دشمنان ما دوست بود و در زمره کسانی بود که به ضدیت با ما افتخار میکنند چون ملک الموت نزدش بیاید تا روحش را برکشد خداوند برای آن فاجر سرورانش که اطاعت آنان را به جای اطاعت خداوند برگزیده بود را ممثل گرداند که در انواع عذابها بسر میبرند چنانکه دیدن آنها نزدیک است وی را هلاک کند و دائما از عذاب آنان بهرهای به وی رسد که تحملش را ندارد. پس ملک الموت به او گوید: ای فاجر کافر! اولیای خدا را به نفع دشمنان خدا رها کردی؟! پس امروز مشکلی از تو را رفع نخواهند کرد و هیچ راه فراری نداری؛ پس چنان عذابی بر وی وارد شود که اگر کمترین آن بر تمام اهل دنیا تقسیم شود همه را هلاک کند. سپس وقتی در قبر گذاشته شود ...
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص212-215
قَالَ الْإِمَامُ ع: ... فَقِیلَ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! فَفِی الْقَبْرِ نَعِیمٌ، وَ عَذَاب؟
قَالَ الْإِمَامُ ع: ... إِنَّ الْمُؤْمِنَ الْمُوَالِیَ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ، الْمُتَّخِذَ لِعَلِیٍّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص إِمَامَهُ الَّذِی یَحْتَذِی مِثَالَهُ، وَ سَیِّدَهُ الَّذِی یُصَدِّقُ أَقْوَالَهُ، وَ یُصَوِّبُ أَفْعَالَهُ، وَ یُطِیعُهُ بِطَاعَةِ مَنْ یَنْدُبُهُ مِنْ أَطَایِبِ ذُرِّیَّتِهِ لِأُمُورِ الدِّینِ وَ سِیَاسَتِهِ، إِذَا حَضَرَهُ مِنْ [أَمْرِ] اللَّهِ تَعَالَى مَا لَا یُرَدُّ، وَ نَزَلَ بِهِ مِنْ قَضَائِهِ مَا لَا یُصَدُّ، وَ حَضَرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانُهُ، وَجَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ مُحَمَّداً ص رَسُولَ اللَّهِ [سَیِّدَ النَّبِیِّینَ] مِنْ جَانِبٍ، وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ عَلِیّاً ع سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ، وَ عِنْدَ رِجْلَیْهِ مِنْ جَانِبٍ الْحَسَنَ ع سِبْطَ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ الْحُسَیْنَ ع سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ أَجْمَعِینَ، وَ حَوَالَیْهِ بَعْدَهُمْ خِیَارَ خَوَاصِّهِمْ وَ مُحِبِّیهِمْ الَّذِینَ هُمْ سَادَةُ هَذِهِ الْأُمَّةِ بَعْدَ سَادَاتِهِمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِمُ الْعَلِیلُ الْمُؤْمِنُ، فَیُخَاطِبُهُمْ بِحَیْثُ یَحْجُبُ اللَّهُ صَوْتَهُ عَنْ آذَانِ حَاضِرِیهِ کَمَا یَحْجُبُ رُؤْیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رُؤْیَةَ خَوَاصِّنَا عَنْ عُیُونِهِمْ، لِیَکُونَ إِیمَانُهُمْ بِذَلِکَ أَعْظَمَ ثَوَاباً لِشِدَّةِ الْمِحْنَةِ عَلَیْهِمْ فِیهِ.
فَیَقُولُ الْمُؤْمِنُ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ رَبِّ الْعِزَّةِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا وَصِیَّ رَسُولِ [رَبِ] الرَّحْمَةِ، بِأَبِی أَنْتُمَا وَ أُمِّی یَا شِبْلَیْ مُحَمَّدٍ وَ ضِرْغَامَیْهِ، وَ [یَا] وَلَدَیْهِ وَ سِبْطَیْهِ، وَ [یَا] سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبِینَ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ. مَرْحَباً بِکُمْ [یَا] مَعَاشِرَ خِیَارِ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ وَلَدَیْهِمَا مَا کَانَ أَعْظَمَ شَوْقِی إِلَیْکُمْ! وَ مَا أَشَدَّ سُرُورِیَ الْآنَ بِلِقَائِکُمْ! یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مَلَکُ الْمَوْتِ قَدْ حَضَرَنِی، وَ لَا أَشُکُّ فِی جَلَالَتِی فِی صَدْرِهِ لِمَکَانِکَ وَ مَکَانِ أَخِیکَ مِنِّی.
فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: کَذَلِکَ هُوَ. ثُمَّ یُقْبِلُ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى مَلَکِ الْمَوْتِ فَیَقُولُ: یَا مَلَکَ الْمَوْتِ اسْتَوْصِ بِوَصِیَّةِ اللَّهِ فِی الْإِحْسَانِ إِلَى مَوْلَانَا وَ خَادِمِنَا وَ مُحِبِّنَا وَ مُؤْثِرِنَا.
فَیَقُولُ [لَهُ] مَلَکُ الْمَوْتِ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مُرْهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى مَا قَدْ أَعَدَّ [اللَّهُ] لَهُ فِی الْجِنَانِ.
فَیَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: انْظُرْ إِلَى الْعُلْوِ. فَیَنْظُرُ إِلَى مَا لَا تُحِیطُ بِهِ الْأَلْبَابُ وَ لَا یَأْتِی عَلَیْهِ الْعَدَدُ وَ الْحِسَابُ.
فَیَقُولُ مَلَکُ الْمَوْتِ: کَیْفَ لَا أَرْفَقُ بِمَنْ ذَلِکَ ثَوَابُهُ، وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ عِتْرَتُهُ زُوَّارُهُ؟! یَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْمَوْتَ عَقَبَةً لَا یَصِلُ إِلَى تِلْکَ الْجِنَانِ إِلَّا مَنْ قَطَعَهَا، لَمَا تَنَاوَلْتُ رُوحَهُ، وَ لَکِنْ لِخَادِمِکَ وَ مُحِبِّکَ هَذَا أُسْوَةٌ بِکَ وَ بِسَائِرِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ الَّذِینَ أُذِیقُوا الْمَوْتَ بِحُکْمِ اللَّهِ تَعَالَى.
ثُمَّ یَقُولُ مُحَمَّدٌ ص: یَا مَلَکَ الْمَوْتِ هَاکَ أَخَانَا قَدْ سَلَّمْنَاهُ إِلَیْکَ فَاسْتَوْصِ بِهِ خَیْراً.
ثُمَّ یَرْتَفِعُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى رُبْضِ الْجِنَانِ، وَ قَدْ کُشِفَ عَنِ الْغِطَاءِ وَ الْحِجَابِ لِعَیْنِ ذَلِکَ الْمُؤْمِنِ الْعَلِیلِ، فَیَرَاهُمُ الْمُؤْمِنُ هُنَاکَ بَعْدَ مَا کَانُوا حَوْلَ فِرَاشِهِ. فَیَقُولُ: یَا مَلَکَ الْمَوْتِ الْوَحَا، الْوَحَا تَنَاوَلْ رُوحِی وَ لَا تُلْبِثْنِی هَاهُنَا، فَلَا صَبْرَ لِی عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ. فَعِنْدَ ذَلِکَ یَتَنَاوَلُ مَلَکُ الْمَوْتِ رُوحَهُ فَیَسُلُّهَا، کَمَا یُسَلُّ الشَّعْرَةُ مِنَ الدَّقِیقِ، وَ إِنْ کُنْتُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ فِی شِدَّةٍ فَلَیْسَ فِی شِدَّةٍ، بَلْ هُوَ فِی رَخَاءٍ وَ لَذَّةٍ. فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ ...[2]
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ إِنْ کَانَ لِأَوْلِیَائِنَا مُعَادِیاً، وَ لِأَعْدَائِنَا مُوَالِیاً، وَ لِأَضْدَادِنَا بِأَلْقَابِنَا مُلَقِّباً، فَإِذَا جَاءَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ لِنَزْعِ رُوحِهِ مَثَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِذَلِکَ الْفَاجِرِ سَادَتَهُ الَّذِینَ اتَّخَذَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ، عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ مَا یَکَادُ نَظَرُهُ إِلَیْهِمْ یُهْلِکُهُ، وَ لَا یَزَالُ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ حَرِّ عَذَابِهِمْ مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ.
فَیَقُولُ لَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ: [یَا] أَیُّهَا الْفَاجِرُ الْکَافِرُ تَرَکْتَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ إِلَى أَعْدَائِهِ فَالْیَوْمَ لَا یُغْنُونَ عَنْکَ شَیْئاً، وَ لَا تَجِدُ إِلَى مَنَاصٍ سَبِیلًا. فَیَرِدُ عَلَیْهِ مِنَ الْعَذَابِ مَا لَوْ قُسِمَ أَدْنَاهُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا لَأَهْلَکَهُمْ. ثُمَّ إِذَا أُدْلِیَ فِی قَبْرِهِ ...[3]
3) از امام صادق ع روایت شده است که به یکی از یاران خاص خود فرمودند:
به خدا سوگند! فقط از شماست که عملى پذیرفته مىشود، و به خدا سوگند! شمایید که مورد مغفرت قرار می گیرید و به خدا سوگند! میان هر یک از شما و اینکه به آرزویش برسد و خوشحال شود و چشمش روشن گردد، فاصلهاى نیست مگر آنکه جان او به این جا برسد، و با دست مبارکش به گلویش اشاره فرمود.
سپس فرمودند: چون چنین شود و شخص در حال احتضار باشد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم و حضرت على علیه السّلام، جبرئیل و ملک الموت نزد او حاضر شوند. سپس حضرت على علیه السّلام [در برخی نقلها: جبرئیل] به او نزدیک شده و فرماید: اى رسول خدا! این شخص، ما [شما] اهل بیت را دوست مىداشت او را دوست بدار.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: اى جبرئیل! این شخص، خدا، رسول خدا و اهل بیت رسول خدا را دوست مىداشت، او را دوست بدار وبا وی مدارا کن.
جبرئیل به ملک الموت گوید: این شخص، خدا، رسول خدا ص و اهل بیت رسول خدا را دوست مىداشت، او را دوست بدار و با وى مدارا کن.
سپس ملک الموت به او نزدیک شده، مىگوید: اى بند? خدا! برات آزادى خود را گرفتى؟ امان نامه برائت خود را از آتش گرفتى؟ در زندگى دنیا به عصمت کبرى چنگ زدى؟
سپس امام فرمود: خداوند به او توفیق داده و بر سخن گفتن توانایش مىکند و شخص در این حال مىگوید: آرى!
ملک الموت مىگوید: آن چیست؟
شخص مىگوید: ولایت على بن ابى طالب علیهما السّلام.
ملک الموت مىگوید: راست گفتى، آنچه را که از آن مىترسیدى، خداوند تو را از آن ایمن ساخت، و آنچه را که به آن امید داشتى، دریافتى، بشارت باد تو را به همراهى با گذشتگان نیکو و همراهى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، على و فاطمه علیهما السّلام. سپس با مهربانى و نرمى جان او را مىگیرد...[4]
حضرتش فرمود: هرگاه کافر در حال مرگ مىافتد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، على علیه السّلام، جبرئیل و ملک الموت علیهما السّلام بر بالینش حاضر شوند. پس حضرت على علیه السّلام [در برخی نقلها: جبرئیل] به او نزدیک شده به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: اى رسول خدا! این شخص، ما [شما] اهل بیت را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: اى جبرئیل! این شخص، خدا، رسول او و اهل بیت رسول خدا را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار.
سپس جبرئیل مىگوید: اى ملک الموت! این شخص، خدا، رسول خدا و اهل بیت رسول خدا را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار. و بر او سختگیرى کن.
سپس ملک الموت به او نزدیک شده، مىگوید: اى بند? خدا! برات آزادى خود را گرفتى؟ امان نامه برائت خود را از آتش گرفتى؟ در زندگى دنیا به عصمت کبرى چنگ زدى؟
مىگوید: نه!
ملک الموت مىگوید: بشارت باد تو را - اى دشمن خدا!- به غضب خداى متعال و عذاب و آتش دوزخ. هان که از آنچه که مىترسیدى، بر تو نازل خواهد شد. سپس با سختى جان او را مىگیرد ...[5]
الزهد، ص81-83؛ الکافی، ج3، ص131[6]
حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
مِنْکُمْ وَ اللَّهِ یُقْبَلُ وَ لَکُمْ وَ اللَّهِ یُغْفَرُ إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ وَ یَرَى السُّرُورَ وَ قُرَّةَ الْعَیْنِ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّهُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْأَئِمَّةُ وَ عَلِیٌّ وَ جَبْرَئِیلُ وَ مَلَکُ الْمَوْتِ ع فَیَدْنُو مِنْهُ جَبْرَئِیلُ [عَلِیٌّ ع] فَیَقُولُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّکُمْ [یُحِبُّنَا] أَهْلَ الْبَیْتِ فَأَحِبَّهُ.
فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ آلَ [وَ آلَهُ] رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ.
وَ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ لِمَلَکِ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ.
فَیَدْنُو مِنْهُ مَلَکُ الْمَوْتِ فَیَقُولُ لَهُ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَکَاکَ رَقَبَتِکَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِکَ تَمَسَّکْتَ بِالْعِصْمَةِ الْکُبْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؟
قَالَ فَیُوَفِّقُهُ [فَیَرْفَعُهُ] اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقُولُ نَعَمْ.
فَیَقُولُ [لَهُ] وَ مَا ذَاکَ؟
فَیَقُولُ وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ.
فَیَقُولُ صَدَقْتَ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ آمَنَکَ اللَّهُ عَنْهُ [مِنْهُ] وَ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَرْجُوهُ فَقَدْ أَدْرَکْتَهُ أَبْشِرْ بِالسَّلَفِ الصَّالِحِ مُرَافَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ ع. ثُمَّ یَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا رَفِیقاً ...[7]
قَالَ وَ إِذَا حَضَرَ الْکَافِرَ الْوَفَاةُ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ وَ الْأَئِمَّةُ وَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ مَلَکُ الْمَوْتِ ع فَیَدْنُو مِنْهُ جَبْرَئِیلُ [عَلِیٌّ ع] فَیَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا کَانَ مُبْغِضاً لَکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَأَبْغِضْهُ .
و یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ هَذَا کَانَ یُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ وَ اعْنُفْ عَلَیْهِ.
وَ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ وَ اعْنُفْ عَلَیْهِ.
فَیَدْنُو مِنْهُ مَلَکُ الْمَوْتِ فَیَقُولُ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَکَاکَ رِهَانِکَ [رَقَبَتِکَ] أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِکَ مِنَ النَّارِ تَمَسَّکْتَ بِالْعِصْمَةِ الْکُبْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؟
فَیَقُولُ لَا.
فَیَقُولُ أَبْشِرْ یَا عَدُوَّ اللَّهِ بِسَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَذَابِهِ وَ النَّارِ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ فَاتَکَ وَ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ نَزَلَ بِکَ ثُمَّ یَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا عَنِیفاً ...[8]
قریب به روایت فوق، قبلا روایتی در جلسه 900 (حدیث1 http://yekaye.ir/al-fajr-89-29/) گذشت.
روایات در این مضمون که مومن و کافر در حین مرگ پیامبر ص و اهل بیت ع را میبیند بسیار است؛ تا جایی که در بسیاری از کتب حدیثی ما بابی گشوده شده با عنوان «بَابُ مَا یُعَایِنُ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِر» و احادیث متعددی در این موضوع آمده (چنانکه فقط در کتاب شریف کافی ج3، ص128-135، 16 روایت ناظر به این مضمون آمده است) که از معروفترین روایات این موضوع روایت حارث همدانی است و قبلا فرازی از آن روایت مفصل (در جلسه 555، حدیث3 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-67/) بیان شد و اکنون فراز دیگری تقدیم میشود که در همان زمان اهل بیت ع توسط شاعر اهل بیت (حمیری)به صورت شعر درآمد و بدین جهت در بسیاری از کتب شیعه و سنی روایت شده است:
4) اصبغ بن نباته میگوید: حارث همدانی همراه با عدهای از شیعیان بر امیرالمومنین ع وارد شدند و و حارث مریض بود و به زحمت و کشان کشان راه میآمد. امیرالمومنین ع به او رو کردند - و او در دیدگان ایشان منزلتی داشت- و فرمودند ...
ای حارث! به تو بشارت میدهم که - سوگند به کسی که دانه را شکافت و میوه را بیرون آورد - حتما دوست و دشمنم مرا خواهند شناخت در موقعیتهای متعددی: حتما مرا خواهند شناخت هنگام مرگ، و هنگام عبور از صراط، و هنگام مقاسمه [= تقسیم کردن]
گفتم: مولای من! مقاسمه چیست؟
فرمود: تقسیم کردن آتش جهنم! که همانا من آن را به نحو صحیح تقسیم کنم [قسمت و سهم هرکس را آن طور که سزاوارش است به او بدهم!] و بگویم این دوست من است و این دشمن من ...
و این همان واقعهای است که سید حمیری در کتابش به شعر درآورد و گفت:
سخن حضرت علی ع به حارث چه عجیب بود؛ و چه اعجوبههایی آن را با خود آوردند؛
ای حارث همدانی هرکس بمیرد مرا ببیند؛ خواه مومن باشد یا منافقی که به رو افتاده؛
او مرا بشناسد و من هم او را بشناسم؛ به اوصاف و اسم و کارهایی که انجام داده؛
و تو هم در صراط مرا خواهی شناخت؛ پس از لغزیدن و افتادن آنجا نگران نباش؛
چرا که در آن تشنگی تو را سیراب خواهم کرد؛ از آب خنکی که عسل در برابر شیرینیاش بیمزه است؛
و به آتش وقتی که به سراغت بیاید بگویم؛ که او را رها کن و این مرد را نگیر؛
او را رها کن و به او نزدیک مشو چرا که؛ ریسمان او به ریسمان وصی متصل است.
الأمالی (للطوسی)، ص626؛ الأمالی (للمفید)، ص4-7؛ بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ص4-5
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَهْدِیٍّ الْکِنْدِیُّ الْعَطَّارُ بِالْکُوفَةِ وَ غَیْرِهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَمْرِو بْنِ طَرِیفٍ الْحُجْرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ، عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ، قَالَ: دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِیُّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فِی نَفَرٍ مِنَ الشِّیعَةِ وَ کُنْتُ فِیهِمْ...
وَ أُبَشِّرُکَ- یَا حَارِ- لَیَعْرِفُنِی، وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، وَلِیِّی وَ عَدُوِّی فِی مَوَاطِنَ شَتَّى، لَیَعْرِفُنِی عِنْدَ الْمَمَاتِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمُقَاسَمَةِ.
قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا الْمُقَاسَمَةُ، یَا مَوْلَایَ؟
قَالَ: مُقَاسَمَةُ النَّارِ، أُقَاسِمُهَا قِسْمَةً صِحَاحاً، أَقُولُ: هَذَا وَلِیِّی، وَ هَذَا عَدُوِّی...
قَالَ جَمِیلُ بْنُ صَالِحٍ: فَأَنْشَدَنِی السَّیِّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ فِی کِتَابِهِ:
قَوْلُ عَلِیٍّ لِحَارِثٍ عَجَبٌ / کَمْ ثَمَّ أُعْجُوبَةٍ لَهُ حَمَلَا
یَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی / مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلًا
یَعْرِفُنِی طَرْفُهُ وَ أَعْرِفُهُ / بِنَعْتِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا فَعَلَا
وَ أَنْتَ عِنْدَ الصِّرَاطِ تَعْرِفُنِی / فَلَا تَخَفْ عَثْرَةً وَ لَا زَلَلًا
أَسْقِیکَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَأٍ / تَخَالُهُ فِی الْحَلَاوَةِ الْعَسَلَا
أَقُولُ لِلنَّارِ حِینَ تُعْرَضُ / لِلْعَرْضِ دَعِیهِ لَا تَقْبَلِی الرَّجُلَا
دَعِیهِ لَا تَقْرَبِیهِ إِنَّ لَهُ / حَبْلًا بِحَبْلِ الْوَصِیِّ مُتَّصِلا
5) ابوحمزه ثمالی میگوید:به امام باقر ع عرض کردم: با ما هنگام مرگ چه خواهند کرد؟!
فرمود: به خدا سوگند بین شما و اینکه جایگاه خودش در قبال خداوند و موقعیتش نزد ما را به چشم ببیند و چشمش بدین سبب روشن شود فاصلهای نیست جز اینکه جانش بدینجا رسد؛ و با دست خود به حلقوم خویش اشاره کرد. سپس فرمود: ای ابوحمزه! میخواهی بشارتی به تو بدهم؟!
گفتم: فدایت شوم؛حتما!
فرمود: وقتی که چنین شود رسول الله ص و حضرت علی ع نزد او بیایند و بر بالینش بنشینند و آنگاه رسول الله ص به او فرماید: آیا مرا میشناسی؟ من روسل الله ص هستم. به نزد ما بیا که آنچه پیش روی توست بهتر از آن چیزی است که پشت سر میگذاری؛ اما آنچه از آن میترسید دیگر از آن ایمن شدی و آنچه بدان امید داشتی به سویت هجوم آورده. ای روح به سوی روح خدا و رضوان او بیرون آی.
سپس حضرت علی ع هم شبیه این سخنان رسول الله ص را به او بگوید.
سپس اام ع فرمود: ای ابوحمزه! آیا دلیل این مطلب را از کتاب الله به تو نشان بدهم؟ همان آیهای که میفرماید: «آنان که ایمان آوردند و دائما تقوا پیشه میکردند [انان را بشارتی است در زندگی دنیا؛ و بشارتی در آخرت]» (یونس/62-64)
تفسیر العیاشی، ج2، ص: 126
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: مَا یُصْنَعُ بِأَحَدِنَا عِنْدَ الْمَوْتِ؟
قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَى مَکَانَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَکَانَهُ مِنَّا یقر به عینه إِلَّا أَنْ یَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا؛ ثُمَّ أَهْوَى بِیَدِهِ إِلَى نَحْرِهِ. أَ لَا أُبَشِّرُکَ یَا أَبَا حَمْزَةَ؟
فَقُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ.
فَقَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ أَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ ع مَعَهُ یَقْعُدُ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ مَا تَعْرِفُنِی أَنَا رَسُولُ اللَّهِ؟ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَمَا أَمَامَکَ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا خَلَّفْتَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَخَافُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ هَجَمْتَ عَلَیْهِ؛ أَیَّتُهَا الرُّوحُ اخْرُجِی إِلَى رَوْحِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ وَ یَقُولُ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ مِثْلَ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا حَمْزَةَ أَ لَا أُخْبِرُکَ بِذَلِکَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ قَوْلِ اللَّهِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ [لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَة] الْآیَةَ.[9]
در همین راستا مراجعه کنید به روایاتی که قبلا در ذیل آیات پایانی سوره فجر (جلسه 898 حدیث3 http://yekaye.ir/al-fajr-89-27/ و جلسه 899، حدیث2 http://yekaye.ir/al-fajr-89-28/ و جلسه 900، حدیث1 http://yekaye.ir/al-fajr-89-29/ ) گذشت.
6) ایوب از امام صادق ع روایت میکند که فرمودند:
همانا شدیدترین وضعیتی که برای دشمن شما - همان کسی که از این امر [ولایت ما] بیزار است- پیش میآید آن هنگامی است که جانش بدینجا رسد؛ و با دست به حنجره خود اشاره کردند. سپس فرمودند:
همانا مردی از خاندان عثمان نسبت به حضرت علی ع دشنامگو بود؛ یکی از نزدیکانش که گاه سراغ ما میآمد برایم تعریف کرد که وقتی که در بستر احتضار افتاده بود مرتب میگفت: مرا با آنها چکار؟!
گفتم: فدایت شوم؛ مقصودش چه بود؟!
فرمود: به خاطر آن عذابی بود که با آن مواجه شده بود. آیا این سخن خداوند تبارک و تعالی را نشنیدهای که فرمود: «ولى چنین نیست [که آنان پنداشتهاند]؛ به پروردگارت قَسَم که ایمان نمىآورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند سپس از حکمى که کردهاى در خویش هیچ تنگى و ناراحتى نسبت به آنچه تو حکم دادهاى، نیابند و کاملًا سرِ تسلیم فرود آورند.» (نساء/65) هیهات؛ هیهات! به خدا سوگند چنین نخواهد شد هرچند که اهل نماز و روزه باشد؛ مگر اینکه ثبات این مطلب [= قبول ولایت] در دل حاصل شود.
الزهد، ص85
النَّضْرُ بْنُ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ أَیُّوبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ عَدُوُّکُمْ کَرَاهِیَةً لِهَذَا الْأَمْرِ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى حَنْجَرَتِهِ.
ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ آلِ عُثْمَانَ کَانَ سَبَّابَةً [باً] لِعَلِیٍّ ع فَحَدَّثَتْنِی مَوْلَاةٌ لَهُ کَانَتْ تَأْتِینَا قَالَتْ لَمَّا احْتُضِرَ قَالَ مَا لِی وَ لَهُمْ؟
قُلْتُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ مَا لَهُ قَالَ هَذَا؟
فَقَالَ لِمَا أُرِیَ [رَأَى] مِنَ الْعَذَابِ أَمَا [إنما] سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً» هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یَکُونَ ثَبَاتُ [مات] [هَذَا] الشَّیْءِ فِی الْقَلْبِ وَ إِنْ صَلَّى وَ صَام.
7) روایت شده که از امام صادق ع پرسیده شد که چرا گاه میبینیم که شخص در حال مرگ اشکش جاری میشود؟
فرمودند: آن به خاطر این است که به دیدار رسول الله ص نائل گردیده و آنچه بسیار خوشحالش کرده دیده است [یعنی این اشک شوق است]. سپس فرمودند: آیا ندیدهای که گاه شخصی بسیار خوشحال میشود و اشک از چشمانش سرازیر میگردد در حالی که میخندد.
الزهد، ص83؛ الکافی، ج3، ص133[10]؛ معانی الأخبار، ص236[11]؛ علل الشرائع، ج1، ص307[12]
فَضَالَةُ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ سَابُورَ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: فِی الْمَیِّتِ تَدْمَعُ عَیْنُهُ عِنْدَ الْمَوْتِ؟
فَقَالَ ذَاکَ [ذَلِکَ] عِنْدَ مُعَایَنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص یَرَى [فَیَرَى] مَا یَسُرُّهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا تَرَى الرَّجُلَ إِذَا یَرَى مَا یَسُرُّهُ [وَ مَا یَجِبُ] فَتَدْمَعُ عَیْنُهُ وَ یَضْحَک.
روایات در زمینه حضور پیامبر ص و امامان بر بالین شخص در حال وفات بقدری زیاد است که جای تردید برای هیچ منصفی نمیگذارد با این حال، خوب است به دو روایت زیر هم توجه شود که اولی به یک معنا مستند قرآنی این روایات را نشان میدهد که این برای امتهای قبلی هم بوده است؛ و دومی نشان میدهد که اطلاق این روایات متعدد بر رویت پیامبر اکرم ص توسط عموم انسانها مقید به مسلمانان نمیشود:
8) الف. از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
ای علی! همانا تو شباهتی با حضرت عیسی بن مریم داری که خداوند متعال در موردش فرمود: «و از اهلِ کتاب، کسى نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان مىآورد، و روز قیامت [حضرت عیسى ع نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.» (نساء/159). ای علی! هیچ شخصی نیست که به حضرت عیسی تهمت زده باشد مگر اینکه قبل از مرگش به او ایمان آورده، حق را در مورد وی اذعان میکند در جایی که دیگر سودی برایش ندارد؛ و تو هم همین طوری؛ دشمنت نمیمیرد مگر اینکه در لحظه مرگ تو را میبیند و این مایه غیظ و حزن او خواهد بود به طوری که بح اینکه حق از آن تو بوده اقرار میکند و حق را در مورد تو اذعان میکند در جایی که دیگر سودی برایش ندارد؛ اما ولیّ و دوست تو، همانا تو را در لحظه مرگ میبیند پس شفیع و بشارتدهنده و مایه چشمروشنی او خواهی بود.
تفسیر فرات الکوفی، ص116
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنَّ فِیکَ مثل [مَثَلًا] مِنْ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ [ع] قَالَ اللَّهُ [تَعَالَى] «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً» یَا عَلِیُّ إِنَّهُ لَا یَمُوتُ رَجُلٌ یَفْتَرِی عَلَى عِیسَى [ابْنِ مَرْیَمَ ع] حَتَّى یُؤْمِنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَقُولَ فِیهِ الْحَقَّ حَیْثُ لَا یَنْفَعُهُ ذَلِکَ شَیْئاً وَ إِنَّکَ عَلَى مِثْلِهِ لَا یَمُوتُ عَدُوُّکَ حَتَّى یَرَاکَ عِنْدَ الْمَوْتِ فَتَکُونَ عَلَیْهِ غَیْظاً وَ حُزْناً حَتَّى یُقِرَّ بِالْحَقِّ مِنْ أَمْرِکَ وَ یَقُولَ فِیکَ الْحَقَّ وَ یُقِرَّ بِوَلَایَتِکَ حَیْثُ لَا یَنْفَعُهُ ذَلِکَ شَیْئاً وَ أَمَّا وَلِیُّکَ فَإِنَّهُ یَرَاکَ عِنْدَ الْمَوْتِ فَتَکُونُ لَهُ شَفِیعاً وَ مُبَشِّراً وَ قُرَّةَ عَیْنٍ.
8) ب. از امام صادق ع روایت شده است که در مورد آیه «و از اهلِ کتاب، کسى نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان مىآورد» (نساء/159) فرمودند:
مقصود حضرت محمد است که صلوات خداوند بر او و اهل بیتش باد؛ هیچ یهودی و نصرانیای نمیمیرد مگر اینکه میفهمد که ایشان رسول الله ص است در حالی که به ایشان کافر بوده است.
الأصول الستة عشر، ص250؛ تفسیر العیاشی، ج1، ص284
جَعْفَرٌ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، أَوْ حُمَیْدٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: سَمِعْتُهُ [= الامام الصادق ع] یَقُولُ: قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ» قَالَ: ذَلِکَ مُحَمَّدٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ، لَا یَمُوتُ یَهُودِیٌّ وَ لَا نَصْرَانِیٌّ حَتَّى یَعْرِفَ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَنَّهُ قَدْ کَانَ کَافِراً.
لازم به ذکر است که در ذیل همین آیه سوره نساء روایات متعددی ناظر به این مضمون آمده که ان شاء الله ذیل این آیه بحث خواهد شد.